vasael.ir

کد خبر: ۹۰۰۲
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۳۹۷ - ۲۳:۲۵ - 04 August 2018
حجت الاسلام غلامی / قسمت اول از جلسه پنجم

درس گفتار| تعالیم اسلامی کلید خشکاندن ریشه آسیب‌های اجتماعی است

وسائل - حجت الاسلام غلامی گفت: اگر بسترهای ظهور مشکلات از بین نرود و اقدام صحیح و مناسبی جهت مقابله با آنها صورت نگیرد، مانند یک غده سرطانی، مشکل به کل جامعه سرایت خواهد کرد.

به گزارش وسائل ؛ درس گفتار «اسلام و آسیب‌های اجتماعی» با تدریس حجت الاسلام رضا غلامی، رئیس مرکز پژوهش‌های علوم انسانی اسلامی صدرا، از نیمه اردیبهشت‌ ماه تا پایان شهریورماه در ۱۲جلسه برگزار می‌شود.

در ادامه، گزارش بخش اول پنجمین درس گفتار با موضوع «مؤلفه های جامعه اسلامی مطلوب» آمده است:

 

حجت الاسلام رضا غلامی در جلسه گذشته گفت: بحث ما درباره ریشه یابی آسیب های اجتماعی در جامعه اسلامی بود. در ابتدای بحث و از باب مقدمه به چند نکته کلیدی جدید درباره نوع نگاهی که به جامعه اسلامی وجود دارد، اشاره شد. نکته نخست اینکه تلقی جوامع از آسیب اجتماعی وابسته به نظام ارزشی آن جامعه است و لذا ممکن است چیزی از نظر جامعه اسلامی آسیب تلقی شود که در سایر جوامع آسیب نباشد.

نکته دوم درباره نسبت گرایش، اراده و عمل بود و اینکه تقویت میل و گرایش، به شکل گیری اراده و سپس عمل منجر می شود. البته نقطه ثقل نکته مورد نظر، این بود که جامعه هم مانند فرد صاحب گرایش و اراده است و مدیریت گرایش و اراده اجتماعی، یکی از مباحث پیچیده در جامعه شناسیِ اسلامی محسوب می شود.

آسیب های اجتماعی همین ولایت اجتماعی به شمار می رود. در ادامه، بحث با تقسیم بندی آسیب های اجتماعی و طرح ریشه آسیب ها در ذیل این تقسیم بندی جلو رفت. یکی از سرفصل های بسیار مهم در ریشه یابی آسیب ها، ارائه فهرستی از نقاط ضعف انسان از منظر قرآن کریم بود که در ذیل سرفصل آسیب های نفسی و روانی به آنها پرداختیم.

نکته ای که باید به آن توجه شود، تفاوت نگاه ما در تبیین مؤلفه های جامعه اسلامی مطلوب و ریشه یابی آسیب ها در جامعه اسلامی است. در واقع، در تبیین مؤلفه ها، با غیبت و یا ضعف هر مؤلفه ای، یک ایراد و آسیب ظهور می کند لکن در بحث ریشه یابی، ما به دنبال عواملی هستیم که اساساً بستر رویش یا از بین رفتن مؤلفه های جامعه اسلامی مطلوب را فراهم می کنند.

 

در مواجهه با آسیب های اجتماعی باید به تمامیت اسلام تکیه کرد 

موضوع این جلسه، «تعالیم اسلامی و خشکاندن ریشه آسیب های اجتماعی» است. البته منظور از خشکاندن، حذف کامل آسیب هاب اجتماعی نیست بلکه منظور کاهش شدید آسیب ها در جامعه اسلامی است. در ابتدا مایلم نظرتان را به سه نکته اساسی جلب کنم : اول اینکه، برش زدن به تعالیم اسلامی، چه در معرفی ریشه آسیب های اجتماعی، و چه در پیدا کردن نسخه اسلامی برای خشکاندن ریشه آسیب ها، کار دقیقی نیست و اگر ضرورت ایجاب نمی کرد تا مطالبی را از متون دینی گزینش کنیم، ترجیح می دادم عرض کنم که کلیت اسلام- یعنی صفر تا صد تعالیم اسلامی- یا به آسیب ها و امراض فردی و اجتماعی اشاره دارد و یا به راه معالجه آنها می پردازد و لذا اگر به تمامیت تعالیم اسلامی به مثابه یک پیکره واحد توجه شود و در اجرای دستورات اسلامی هر چند به صورت نسبی اهتمام ورزیده شود، جامعه اسلامی با کمترین آسیب و بیماری روبرو خواهد بود.

در حقیقت، هر کجا که جامعه اسلامی با مشکل و گرفتاری روبروست، تردید نباید کرد که جامعه اسلامی در فهم و پیاده سازی اسلام موفق عمل نکرده است.

 

در اسلام بین امور مادی و معنوی شکافی نیست

نکته دومی که باید عرض کنم، به ارتباط بُعد معنوی انسان و جامعه اسلامی با بُعد مادی آن مربوط است. در واقع، در اسلام بین این دو ساحت هیچ فاصله ای نیست و این‌دو مانند دو روی یک سکه اند به نحوی که نه فقط همدیگر را کامل می کنند بلکه بین این ها یک هم افزایی دائمی وجود دارد. بنابراین، نمی توان گفت که امور معنوی مانند ایمان یا عبادات به جنبه های شخصی و آخرتی مرتبط است و برای مواجهه با مسائل دنیوی و اجتماعی، باید از امور معنوی عبور کرد.

من اصلاً با این دیدگاه موافق نیستم و معتقدم که امور معنوی در اسلام در پیشگیری و درمان آسیب های اجتماعی از نقشی مهم و بی نظیر برخوردارند. برای نمونه، نماز که درباره آن مستقلاً صحبت خواهم کرد، نقش منحصربفردی در کاهش آسیب های اجتماعی دارد و جامعه ای که به معنای صحیح اهل نماز باشد، به مراتب از سایر جوامع سالم تر است.

 

در اسلام، پیشگیری از آسیب ها اصالت دارد

نکته سوم این است که تفکر اسلامی، اصل در مواجهه با آسیب های اجتماعی را منطقاً پیشگیری می داند و حتماً بخش عمده ای از تعالیم اسلامی ناظر بر پیشگیری از ظهور و بروز آسیب هاست؛ با این حال، اینگونه نیست که اسلام برای مقابله یا درمان آسیب های اجتماعی حرف های اساسی نداشته باشد و جامعه آسیب دیده را به حال خود رها کند. بعضی تصور می کنند اگر در پیشگیری موفق نبودیم، به طریق اولی در درمان هم موفق نخواهیم بود لکن این دیدگاه در تفکر اسلامی طرفداری ندارد.

بنا بر آنچه جلسات قبل بیان شد، جامعه با یکسری مشکلات عمیق روبروست که اگر بسترهای ظهور این مشکلات از بین نرود، یا در صورت بروز این مشکلات، اقدام صحیح و مناسبی جهت مقابله با آنها صورت نگیرد، مانند یک غده سرطانی، مشکل به انحاء گوناگون به کل جامعه سرایت خواهد کرد و مؤلفه های جامعه اسلامی مطلوب را یکی پس از دیگری از بین خواهد برد. در نقطه مقابل، اگر این مشکلات ریشه کن شده یا کاهش جدی پیدا کند، طبیعی است که نه تنها سلامت جامعه- با همه مؤلفه های خود- تا حد زیادی تضمین می گردد، بلکه شرایط اجتماعی برای یک پیشرفت جهشی مهیا خواهد شد.

 

اسلام و خشکاندن ریشه آسیب ها

پرسش اصلی ما در این جلسه این است که کدامیک از تعالیم اسلامی در خشکاندن ریشه آسیب های اجتماعی نقش کلیدی دارند و چگونه می توان بین این دسته از تعالیم اسلامی و اصلاح‌گری و ارتقاء اجتماعی ارتباط برقرار نمود؟

من در این جلسه، در نظر دارم از به سیزده رکن از ارکان تعالیم اسلامی که نقش برجسته تری در پیشگیری و مقابله با آسیب های اجتماعی دارند اشاره کنم و نسبت کلی آنها به ریشه آسیب ها که در جلسه قبل به آنها پرداختم را مختصراً توضیح دهم. البته نسبت این ارکان با ریشه آسیب ها یکسان نیست چراکه بعضی از این ارکان به تنهایی برای خشکاندن ریشه عمده آسیب ها کفایت می کنند.

 

یکم. آزاداندیشی و مقابله با جهل و بی سوادی

تا زمانی‌که انسان اسیر جهل و دگم اندیشی است و وجودش را محاسبات صرفاً حسّی و به تبع آن، موهومات فراگرفته است، طبیعی است که از قدرت لازم برای درک حقیقت وجودی خود و سپس فهم عالم و معناداری آن برخوردار نیست، لذا قدم اول و اساسی اسلام، باز کردن غل و زنجیر جهل و بردگی فکری از جان انسان و اعطاء مقام آزاداندیی به اوست. قرآن مجید در سوره اعراف آیه ۱۵۷ می فرماید: وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ؛ یعنی و بارهای سنگین، و زنجیرهای ( جهل و بی خبری ) را که بر آنها بود، ( از دوش و گردنشان ) بر می‌دارد. در روایتی از امیرالمؤمنین علی (ع) نقل شده که فرمودند، پیامبران الهی یکی پس از دیگری آمدند تا «لیثیروا لهم دفائن العقول» یعنی تا از طریق یک شورش و انقلاب درونی، دفینه های عقلی را از جان آدمی بیرون بکشند و انسان را متوجه حقایق عالم کنند.

سوال از آنکه انسان به مقام آزاداندیشی رسید و به حقیقت و گوهر وجودی خود علم پیدا کرد، طبیعی است که برای پاسخگویی به نیازهای فردی و اجتماعی اش در پی کسب دانش صحیح و منطبق با حقیقت وجودی خود حرکت خواهد کرد. این دانش از دو بخش عمده برخوردار است : بخش اول، دانشی که با تجربه و عقل ابزاری قابل تحصیل است و خدای متعال توان و ابزار آنرا در اختیار انسان قرار داده است.

قرآن کریم در سوره نحل آیه ۷۸ می فرماید : وَاللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ؛ یعنی و خداوند شما را از شکم مادرانتان خارج نمود در حالی که هیچ چیز نمی‌دانستید؛ و برای شما، گوش و چشم و عقل قرار داد، تا شکر نعمت او را بجا آورید! همانطور که ملاحظه می کنید، در این آیه، هم به گوش و چشم که مجاری دریافت های حسی است اشاره شده است و هم به قلب که شامل دستگاه عقل کلی و حتی شهود است.

در حقیقت، انسان از دو قوه ادراکی برای تعقل روبروست : قوه ادراک حسی و قوه ادراک عقل کلی که البته ایندو قوه از یکدیگر جدا نیستند و می توانند مراتبی از یک دستگاه فکری واحد را تشکیل دهند. با این حال، بحث بر سر این است که این دانش ( با هر دو قوه ) به تنهایی برای پاسخگویی به نیازهای انسان و جامعه انسانی کافی نیست و لذا اسلام دانش برتری را به نام دانش وحی به انسان معرفی می کند که از راه های عادی قابل تحصیل نیست.

قرآن مجید در سوره بقره آیه ۱۵۱ می فرماید: وَیُعَلِّمُکُم ما لَم تَکُونوا تَعلَمُون؛ یعنی خداوند آنچرا که نمی دانستید به شما تعلیم می دهد. در اینجا، آنچه را نمی دانستید، یعنی آنچه را که اگر همه توان خود را تا پایان عمر این عالم صرف کنید، از طریق عادی قادر به تحصیل آن نیستید. این دانش که از آن به وحی تعبیر می کنیم ارمغان دین به انسان است و می تواند گره های بسیاری را در زندگی فردی و جمعی انسان باز کند که دستگاه ادراکات حسی و عقلی ( اعم از عقل ابزاری و عقل کلی یا برهانی ) قادر به باز کردن این گره ها نیست.

من در اینجا مایلم روی این نکته صحه بگذارم که همین یک قلم، یعنی آزاداندیشی و مبارزه با جهل و بی سوادی اگر در جامعه اسلامی در مسیر صحیحی نهادینه شود، بخش مهمی از آسیبهای اجتماعی مجال ظهور پیدا نخواهند کرد و اگر هم به هر دلیل آسیب هایی ظهور و بروز عینی پیدا کند، بدون تردید جامعه صاحب علم و عقلانیت و جامعه ای که بند اسارت را از فکر و جان خود باز کرده است، در مقابله با آسیب ها درمانده نخواهد شد.

 

دوم. ایمان الهی

شما می دانید که ایمان مساوی علم نیست؛ علم، هر قدر هم که قوی باشد و حتی به مرز یقین برسد، به تنهایی مساوی با ایمان نیست بلکه ایمان پیوند علم با قلب انسان است که علم را به باور تبدیل می کند. وقتی علم به ایمان تبدیل شد، انسان به قدرتی عظیم و تحول آفرین دست پیدا می کند که بزرگ ترین قدرت های عالم در برابر این قدرت تاب مقاومت ندارند؛ البته ایمان اسلامی شاخه هایی دارد : ایمان به خداوند متعال، ایمان به پیامبر (ص) و سایر پیامبران الهی (ع)، ایمان به جمیع کتب الهی و آخرین کتاب الهی یعنی قرآن، ایمان به ملائکه الهی و همچنین ایمان به معاد و حیات ابدی. از طرف دیگر، ایمان شدت و ضعف می پذیرد و دارای مراتب و درجات گوناگون است. در واقع، هر قدر انسان در اثر پاکیزگی باطن، قلب سالم تری داشته باشد درجه بالاتری از ایمان در قلب انسان پدید می آید و عمل خالص تر و ناب تری از او متولد می شود ضمن اینکه ایمان است که پشتوانه و ضمانت بخش حیات دینی انسان متدین و متقی است که درباره آن صحبت خواهیم کرد.

در اینجا لازم می دانم به یک نکته کلیدی اشاره کنم و آن اینکه، ایمان به دو بخش اولیه و ثانویه قابل تقسیم است. به بیان دیگر، انسان ابتدا فراتر از اسلام ظاهری مؤمن می شود و سپس به نسخه جامع شریعت الهی رو می آورد در اینصورت، ایمان اولیه در بستر اخلاق فطری شکوفا می شود لکن پس از ایمان اولیه و مراجعه به شریعت و تمامیت تعالیم اسلامی، ایمان انسان توأماً در بستر شریعت و اخلاق تقویت می شود و مسیر برای کسب درجات عالی ایمان به روی انسان مؤمن باز می شود. با این وصف، اخلاق فطری در آماده سازی قلب برای ایمان اولیه نقش مهمی دارد که اجازه می خواهم بیشتر وارد جزئیات این بحث نشوم.

نکته اساسی در ایمان، نیروی منحصربفرد آن در قراردادن انسان در مسیر رشد و کمال و نجات انسان از رهاشدگی، پوچی و نا امیدی مطلق در این عالم است. به بیان دیگر، انسان بی ایمان، انسانی است که نه تنها تکیه گاه و معنای حقیقی خود در این عالم را از دست داده است بلکه فرصت رشد و کمال حقیقی که جز از طریق اتصال توحیدی به معبود میسر نیست، را در اختیار ندارد و همچون یک کودک در این دنیا مشغول بازی و سرگرمی است.

 

سوم. امامت

ایمان به پیامبر اسلام (ص) یکی از اجزاء ضروری ایمان اسلامی است اما ایمان به پیامبر (ص) دو وجه اساسی دارد : وجه اول، ایمان به پیامبر (ص) به عنوان ارائه دهنده طریقِ سعادت از منبع وحی، و وجه دوم، ایمان به پیامبر (ص)، هم به عنوان ارائه دهنده راه سعادت و نجات، و هم رساننده انسان به مقصد یعنی همان سعادت و نجات.

در پیامبر گرامی اسلام (ص) و برخی دیگر از پیامبران الهی (ع)، هر دو وجه موجود است لکن بعد از رحلت جانسوز ایشان، هر چند مقام نبوّت به پایان می رسد لکن وجه دوم یعنی رساندن انسان ها به مقصد، به جانشینان بر حق پیامبر (ص) یعنی ائمه اطهار (ع) منتقل می شود. البته ائمه اطهار (ع) هرچند صاحب مقام نبوت و دریافت کننده کتاب الهی نیستند اما به اقتضای ایصال به مطلوب، تکمیل کننده تعالیم اسلامی به شمار می روند. به بیان دیگر، بیان ائمه (ع) خودش جزئی از منبع دین به شمار می رود و ائمه (ع) نه فقط تأویل کننده قرآن بلکه گسترش دهنده سنت پیامبر گرامی (ص) هستند؛ از این نقش کلیدی در حدیث معروف «إنّی تارِکً فیکُمُ الثَقَََلین کتاب الله و عترتی …» ثقل اصغر تعبیر شده است که تا قیامت از یکدیگر قابل تفکیک نیستند ( أنهُما لَن یَفتَرقا حتی یَرِدا عَلَیّ الحَوض )

بنا برآنچه بیان شد، امام (ع) به عنوان جانشین برحق پیامبر (ص) هر دو وجه ارائه طریق و ایصال به مطلوب را داراست با این تفاوت که صاحب کتاب نیست و با رحلت خاتم الانبیاء و المرسلین (ص) باب نبوت برای همیشه بسته شد. از همین روست که پیامبر گرامی اسلام (ص) خطاب به امیرالمؤمنین علی (ع) فرمودند : «أنت منی بمنزله هارون من موسی الا أنه لا نبی بعدی»  بنابراین، آنچه از جانب ائمه (ع) در عرض سنت رسول خدا (ص) صادر می شود در طول قرآن است هرچند مقام اهل بیت (ع) به مثابه انسان کامل و صادر اول، از مقام قرآن کمتر نیست که جای بحث در این زمینه اینجا نیست.

خُب، بحث ما بر سر این است که جامعه اسلامی بدون امام، هر چند از منابع دینی اصلی مانند قرآن و سنت رسول الله (ص) بی بهره نیست لکن نه تنها خود را از دست رسی به تأویل قرآن و همچنین مکمّل های هدایتی در ادامه سنت محروم کرده است بلکه مسیر دست رسی تضمین شده به مقصد را نیز بر روی خود بسته است. لذا قرآن مجید درباره واقعه سرنوشت ساز غدیر خم می فرماید : «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا» یعنی با امامت است که اسلام کامل، و والاترین نعمت الهی بر انسان ها که همان نعمت دین است به تمامیّت می رسد و دین بدون امام یک دین ناقص و نارساست.

واقعیت این است که وجود امام (ع) در جامعه اسلامی و نقش بی نظیر او در سالم سازی جامعه موضوعی است که حقیقتاً توصیف آن طاقت فرساست و فقط در همین حد عرض می کنم، جامعه ای که از نعمت حضور امام (ع) برخوردار است و قدر امام را به درستی می شناسد، فاصله ای تا سعادت ندارد و به طور طبیعی حضور توأم با بسط ید امام، نه فقط سدی محکم و نفوذ ناپذیر در برابر بسیاری از آسیب ها از جمله آسیب های ناشی از حکومت های ناصالح است بلکه بالاترین قدرت برای مقاله مؤثر با آسیب های اجتماعی قلمداد می شود.

البته در دوران غیبت امام (ع) حرکت اسلامی به هیچ وجه متوقف نمی شود و ولی فقیه در طول امام (ع) – به شرط وجود بسترهای لازم- بخش مهمی از مأموریت امام (ع) را محقق می کند که توضیح جزئیات آن را به وقت دیگری مؤکول می کنم.

 

 چهارم. شریعت و قانون مترقی اسلامی

شریعت الهی که از آن به قانون اسلامی تعبیر می کنم، به مجموعه موازین زنده و مترقی ای اطلاق می شود که اسلام برای ساماندهی حیات فردی و اجتماعی مسلمانان ارائه می دهد. قرآن کریم در سوره مائده آیه ۴۸ می فرماید : «لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنْکُمْ شِرْعَهً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّهً وَاحِدَهً وَلَکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فِی مَا آتَاکُمْ  فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ إِلَی اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ»؛ یعنی و این کتاب [ قرآن ‌] را به حق بر تو نازل کردیم، در حالی که کتب پیشین را تصدیق می‌کند، و حافظ و نگاهبان آنهاست؛ پس بر طبق احکامی که خدا نازل کرده، در میان آنها حکم کن! از هوی و هوس‌های آنان پیروی نکن! و از احکام الهی، روی مگردان! ما برای هر کدام از شما، آیین و طریقه روشنی قرار دادیم؛ اگر خدا می‌خواست، همه شما را امت واحدی قرارمی‌داد؛ ولی خدا می‌خواهد شما را در آنچه به شما بخشیده بیازماید؛ پس در نیکی ها بر یکدیگر سبقت جویید! بازگشت همه شما، به سوی خداست؛ سپس از آنچه در آن اختلاف می‌کردید؛ به شما خبر خواهد داد.

ملاحظه نمایید که در این آیه شریفه قرآن تصریح می کند که مبنای اداره جوامع اسلامی و شرط دست یابی به سعادت واقعی عمل شریعت الهی است نه چیز دیگر و بر فرض که در منطقه الفراغی امکان روی آوردن به وضع قانون های انسانی و عرفی وجود داشته باشد، این قوانین آنگاه از مشروعیت برخوردارند که با قوانین الهی مغایرتی نداشته باشند.

عرض من در اینجا این است که اگر شریعت الهی، که صد در صد بر اقتضائات خلقت و مصالح حقیقی انسان استوار است، به درستی فهم و در صحنه عمل محقق شود، تردیدی وجود ندارد که جامعه اسلامی نه تنها در برابر اکثر آسیب های اجتماعی مصونیت پیدا خواهد کرد، بلکه در صورت ظهور آسیب های اجتماعی، با آنها به موفق ترین شکل ممکن مقابله خواهد نمود.

ضمناً در دوران غیبت معصوم (ع)، اجتهاد فقهای دارای شرایط و در رأس آنها ولی فقیه، فروعات شریعت الهی را به ویژه در برابر حوادث واقعه معین خواهد کرد.

آنچه مسلم است، انسان و جامعه اسلامی در هیچ شرایطی و در هیچ دوره تاریخی ای از شریعت الهی بی نیاز نخواهد شد و غیبت امام (ع) نیز راه دسترسی به شریعت را مسدود نخواهد کرد./422/ منبع : مهر

 

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۰ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۱:۵۳
طلوع افتاب
۰۶:۰۸:۰۰
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۶
غروب آفتاب
۱۹:۵۸:۰۸
اذان مغرب
۲۰:۱۶:۳۳